روانشناسی دین در خبرگزاری داخلی
درباره ی ماهیت روانشناسی دین:
تهران – ایرنا - روانشناسی دین یکی از شاخه های علم روانشناسی وادیان با موضوع بررسی تأثیرات روانی دین در زندگی انسان است. روانشناسان دین افرادی هستند که تخصص های دیگر خود در زمینه های علوم انسانی را با دین یا نحوه ی وابستگی مردم به ایمان پیوند می زنند.
به گزارش گروه اندیشه خبرگزاری ایرنا، بنابر تعریفی عام هدف روانشناسی، شناختن مردم است و روانشناسان می کوشند با بررسی انگیزش ، شناخت و رفتار انسانی به این هدف دست یابند. در تقسیم بندی انجمن روانشناسی آمریکا از مجموع50 شاخه ی تخصصی در این علم که شامل تخصص های مختلفی مانند روانشناسی بالینی و اجتماعی و بسیاری انواع دیگر است، شاخه سی و ششم این تخصص ها مربوط به روانشناسی دین است که به بررسی انگیزه های مذهبی ، شناخت مذهبی و رفتار مذهبی و نقش دین در مراحل مختلف زندگی انسان می پردازد. بر اساس تحقیقات این گروه می توان اظهار داشت که تقریباً تمام جنبه های زندگی به نوعی با دین و معانی دین ارتباط دارند. بنابراین دین جنبه ای کارکردی دارد و بایستی دید که ایمان شخص از چه راه هایی بر جهان او تأثیر می گذارد.
در این باره که روانشناسانی دین را در تضاد با روانشناسی میدانند ، حجت الاسلام آذربایجانی، نویسنده کتاب «درآمدی بر روانشناسی دین» در برنامه چراغ مطالعه بیان کردند: برخی روانشناسان تصور میکنند که دین با روانشناسی تضاد دارد در صورتی که واقعیت این نیست. اگر با نگاهی عالمانه به تعریف دین و تعریف روانشناسی نگاه کنیم میبینیم که با هم مخالفتی ندارند. 2 چارچوب متفاوت دارند اما در جاهایی همپوشانی هم دارند.
در همین اثنا با اثر اسرار آمیز (کتابخانه بابل) از <خورخه لوئیس بورخس> مواجه شدم.
بورخس نویسنده، شاعر و ادیب آرژانتینی و نویسنده برجسته ی آمریکای لاتین است و مضامینی همچون رویا ها ، کتابخانه ها ، حیوانات ، فلسفه ، دین و خدا را میتوان حلقه ی اتصال آثار ایشان دانست.
.پس از مطالعه ی کتاب به برداشتی رسیدم ، بدین گونه:
کتابخانۀ بابل بیشتر از آنکه داستان باشد، تاریخ و فسانه و اسطوره است. انگار بورخس کلماتش را از جایی در فضای قدسی قاپیده است، جایی در لامکان، جایی متصل به ازل و ابد. و جملهها طوری خواننده را به شگفتی وامیدارند که باور میکند و یقین میکند که نویسندهی این داستانها اتکایی قوی به اسطوره، تاریخ و افسانهی خدایان دارد. خیلی از داستانها به اتفاقی اشاره دارند که در یک «شب» به خصوص رخ دادهاند. انتخاب شب به عنوان قسمت وهمآمیز، تاریک و مبهمِ یک شبانهروز انتخابی عالی و ویژه است. داستانها خواننده را به ورای آگاهیِ از پیش تعریف شدهاش میبرند و به او دنیایی بورخسگونه را نشان میدهند.
داستان «کتابخانۀ بابل» خود به تنهایی نوشتنِ تمام جهان است از آغاز، پیش از تکامل انسان و سپس آهسته و آرام تمام تغییرات و تحولات را پشت سر میگذارد. راوی کتابخانه را جهان میداند و چقدر استفاده از نماد «دایره» و «شش ضلعی» در این داستان موثر است. بورخس خودش را در داستان «دیگری» اینگونه معرفی میکند؛ «تعداد کتابهایی را که خواهی نوشت، نمیدانم، ولی میدانم که زیاد خواهند بود. شعرهایی خواهی سرود که فقط خودت از آنها لذت خواهی برد و قصههایی با خصوصیات وهمی»...
منبع :irna.ir
تاریخ:22\8\99
ساعت : 18:05